نویسنده: عمر مهدی
مترجم: یوسف ارباب شستان _ سراوان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
• مقدمه
دعوتگر و متفکر اسلامی شیخ "محفوظ نحناح" در سال 2003م. دنیای فانی را وداع گفت. او هم از طرف دوستان و هم از سوی مخالفان مورد بی مهری واقع شد. البته این امر دلایل گوناگونی دارد اما می‌توان همه را در اختلاف دیدگاه خلاصه نمود. زمانی که صدای مخالفان او بلند بود، دوستان و یاران او به سبب نداشتن شناخت دقیقِ از علت تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات سیاسی و نیز مشی فکری‌اش از تایید او حذر داشتند و آمادگی رویارویی با مخالفانش را نداشتند.

شاید بتوان گفت که نحناح دعوتگر و متفکری است که در تاریخ معاصر اخوان، بعد از شهید سید قطب بیشترین بحث و مناقشه در مورد او صورت گرفته است. اگر درباره سید قطب بعد از شهادتش اختلاف نظر پیش آمد و حامیانش تا حد تقدیس و مخالفان تا حد تکفیر پیش رفتند. برای شیخ نحناح نیز دقیقا این وضع پیش آمد؛ البته تایید او بعد از وفاتش افزایش یافت، زیرا درستی دیدگاه او آشکار شد؛ دیدگاهی که کلیت آن پیرامون نپذیرفتن خشونت و تندروی- با هر توجیهی که باشد- در داخل دعوت اسلامی و جامعه اسلامی بود.

• دعوتگری که به تسامح فرا می‌خواند

متفکر و دعوتگر مشهور اسلامی محمد احمد راشد می‌گوید: ویژگی بارز محفوظ نحناح ایمان عمیق او به صحت تفکرش بود، که آن را در ضرورت پایبندی به طبیعت تدریجی دعوت و تربیت اسلامی آشکار ساخت. حل آنکه کسانی که در جامعه الجزایر مورد استقبال توده مردم قرار گرفتند و توانستند در زمان خلأ اندیشه سیاسی، با رویکرد اسلامی رای مردم را جلب کنند، عمدا و یا به علت فراموشی طبیعت تدریجی دعوت و تربیت اسلامی را اهمال نمودند. استاد راشد اضافه می‌کند: دومین ویژگی بارز ایشان در این نهفته است زمانی که همه چیز به هم ریخت و فریاد "خون در مقابل خون" در همه جا بلند شد و مردم را ترس فرا گرفت، محفوظ نحناح از وارد شدن به این وادی اجتناب ورزید و بر برائت خود از این حوادث تاکید نمود و از گفتمان خشونت و خونریزی اجتناب کرد و فرهنگ آرامش و اطمینان خاطر را در میان جماعت خود و در میان تمام مردم تبلیغ نمود. او به گفتگو و صلح پایبند بود و صحت دیدگاه متمدنانه خود را با استواری خود ثابت کرد و هیچگاه تندروی و افراط را مورد تایید قرار نداد بلکه آنرا مردود می‌دانست. او می‌دانست که نجات الجزایر در درازمدت، در گرو توسعه دامنه فعالیت‌های اسلامی و ساختن مردانی است که بوسیله معیارهای ایمانی پرورش یافته باشند. ایشان معتقد بودند که این مشی و منش همه قواعد بازی را تغییر می‌دهد و از هر سرانجام بدی در امان است.

راشد غنوشی، متفکر اسلامی تونسی در باره او می‌گوید: من به سابقه نیکوی این مرد بزرگ در خدمت به دعوت اسلامی اذعان دارم، وی از زمانی که دانشجوی ادبیات بود تا زمانی که استاد درس تفسیر گشت در تمام میادین دعوت اسلامی فعالیت چشمگیری داشت و کار و فعالیت او بیشتر در زمینه انتشار اصول و ارزش‌های اسلامی با رویکرد نوگرایی بود. وی از زمانی که کار تدریس را شروع کرد تمامی بحث هایش در راستای اهداف کلانش بود. او در حقیقت از جوانان بزرگ انقلابی بود.
غنوشی معتقد است که نحناح تصویری آرام و دارای تسامح از خود ارایه نمود. او معتقد بود که مقوله هایی چون دمکراسی، حقوق بشر، ذوق و سلیقه‌های زیبا و ثروت و تجارت و رفاهی که از راه درست و حلال حاصل شده باشد و داشتن روحیه همکاری و همدردی با فقرا و مساکین و بیوه زنان و سالخوردگان جایگاهی بس بزرگ در اسلام دارد. همانطور که دیدگاه او در مورد حرکاتی که در راستای تغییر دولت فعالیت می‌کنند دارای یک ویژگی مخصوص و منحصر به فرد است. او در این زمینه از دولت دفاع نموده و ضرورت محافظت از آن را اعلان می‌دارد. در حقیقت این دیدگاه او ناشی از ترس از ایجاد هرج و مرج و بی نظمی در جامعه است.

یحیی ابوزکریا روزنامه نگار الجزایری که در غرب به سر می‌برد، درباره محفوظ نحناح می‌گوید: وی شدیدا به تشکیل حکومت اسلامی معتقد بود اما نه از راه تندروی و ایجاد درگیری که جامعه را بهم بزند، بلکه بوسیله مبارزات سیاسی مخصوصا در جامعه الجزایر که جامعه‌ای بسیار پیچیده است.

متفکر اسلامی دکتر توفیق واعی نیز می‌گوید: این مرد بزرگ حرکت خود را بر بیداری و آگاهی منضبط، موضوع دعوت خود را مشخص و روش‌های خود را برابر با واقعیت‌های جامعه مبتنی ساخته بود تا عملا در جامعه مفید واقع گردد. در کار او هیچگونه عجله و شتابی نبود بلکه بذر می‌پاشید و صبر می‌کرد تا رشد کند و جان بگیرد و به ثمر بنشیند. او در این مسیر از کار خالصانه و حرکت و فعالیت باز نمی‌ماند و خسته نمی‌شد. او در این راه دانش آموخته‌ای فرهیخته از مدرسه اخوان‌المسلمین و شیخ حسن‌البنا-رحمه‌الله- بود. نشریه اخبار الخلیج بعد از در گذشت ایشان در یونیو 2003م. این چنین از او یاد می‌کند: وی از زمانی که به دانشگاه الجزایر راه یافت، یکی از فعال‌ترین کسانی بود که برای محکم کردن رابطه میان استانداردهای اسلامی و قومی با مشرق عربی و کاستن فاصله بین مغرب سرزمین عربی و مشرق آن تلاش کرد، تا جایی که دشمنان در آن زمان او را متهم کردند که آرزوهایش شرقی است و اهتمام و توجه او به قضایای مشرق عربی بر تمام فعالیتهایش چیره شده است و توجه زیادی به سرزمین و وطن ما الجزایر ندارد. این نشریه می‌افزاید: شیخ نحناح-رحمه‌الله- عادت داشت که در هر کنفرانس و جلسه‌ای جیب‌های خود را پر از شکلات و شیرنی‌های بسته بندی شده کوچک نماید و هنگامی که فریاد مخالفت با او بالا می‌گرفت در حالی که لبخند رضایت بخشی بر لب داشت، این شیرینی‌ها را به میان جمع جوانان می‌انداخت.

نحناح در زمان حیات خود مدافعین نیرومندی نیافت؛ زیرا او بشدت مخالف تندروی بود حالا بعد از درگذشتش بسیاری در داخل و خارج الجزایر به درستی موضعگیری و دیدگاه او اعتراف کرده اند.

مهم ترین انتقادای که از او به عمل آمد نپذیرفتن روش جنگ مسلحانه در جامعه اسلامی بود(هر چند که برای توجیه این جنگ دلایلی ارائه شود و یا حکومت هر عملکردی داشته باشد). نحناح معتقد بود که نظام حکومتی حاکم بر جامعه اسلامی هر چند دارای فساد هم باشد باز دارای افرادی فهمیده و حتی افرادی مخلص است که می‌توان با آنها در مقابل جریانی که در صدد ریشه کن کردن مخالفین است گفتگو کرد.

جریانات تندرو که در راستای جنگ مسلحانه فعالیت می‌کردند در مصر و الجزایر و برخی کشورها ی دیگر به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای از آنان کاملا مشی رادیکالی خود را تغییر داده و پشیمانی خود را اظهار کرده و به اشتباه بودن تجربه خود اعتراف نموده‌اند. حرکت هایی چون جماعت اسلامی در مصر و برخی از جریانات همچون جبهه نجات اسلامی در الجزایر از این دسته‌اند.

دسته دیگر سیاست تندروی را کنار نهاده‌اند اما به اشتباه خود اعتراف نکرده‌اند مانند جریان جهاد در مصر و برخی از جریانات سلفی-جهادی در الجزایر که بعدها نام جبهه جهانی اسلامی ضد صهیونیسم و صلیبی‌گری برای خود برگزید. به هر حال آخرین دستاورد جریانات تندرو که موضعگیری نحناح را رد کردند باز آمدن از تندروی بود. اما سرانجام تندروی متوقف شد زیرا قادر به محقق ساختن اهداف مورد نظر نبودند و حتی بسیاری از اشتباهاتی که این دسته مرتکب شده بودند- با وجود اشتباهات و حتی جنایات بزرگتری که نظام حاکم مرتکب گردید- آشکار شد و این تنها در الجزایر نبود بلکه سایر کشورهای عربی و اسلامی را نیز شامل شد.

اکنون بعد از گذشت چهار سال از درگذشت شیخ نحناح لازم است که افرادی دیدگاه خود را در رابطه با شیخ و تصمیمم‌های او و آثار مثبت آن بر آینده اسلام و الجزایر اصلاح کنند. نحناح فردی معصوم نبود اما منتقدان آنگاه که او را متهم ساختند و اتهامات زیادی را متوجه او کردند بر طریقه درست نبودند و اکنون بعد از گذشت سیزده سال از تندرویی در الجزایر و از بین رفتن بیش از یکصد و پنجاه هزارنفر بدست نظام حاکم و تندروها و از بین رفتن سرمایه‌های فراوان ملی این سؤال به ذهن خطور می‌کند:
چه چیز سبب شد فشارهای بسیار شدیدی بر کشوری مهم چون الجزایر در بُعد محلی و منطقه‌ای و جهانی وارد شود؟ آیا دیدگاه محفوظ نحناح و راه حل او و بقاء دولت واسلام سبب چنین فشارهایی شد یا دیدگاهای تندروانه و جنگ مسلحانه؟! درحالی که هنوز ابزارهای دیگری برای ایجاد فشار بر دولت برای رسیدن به حقوق حقه وجود داشت؟

• معرفی محفوظ نحناح در چند سطر

- شیخ محفوظ نحناح در 28 سپتامبر سال 1942م. در شهر"البلیده" در جنوب پایتخت الجزایر متولد شد و در مدرسه اصلاحی که "حرکت ملی دفاع از کیان عربی و اسلامی و مقابله با جریان غربزدگی" آن را تاسیس کرده بود، آموزش‌های لازم در زمینه ادبیات و روانشناسی صنعتی را فرا گرفت.

- در ابتدای جوانی در انقلاب آزادی‌بخش الجزایر شرکت نمود.

- بعد از آزادی الجزایر از سلطه فرانسه، از سخت ترین مخالفان تفکر سوسیالیستی بود که "هواری بومدین" به تبعیت از فرانسه در صدد ترویج آن در الجزایر بود. نحناح در سال 1971م. به مخالفت با قانون فاسد انقلاب کشاورزی پرداخت و آن را ابزاری باری از بین بردن روحیه ابتکار و کسب و کار آزاد به حساب آورد. در سال 1975م. با قانون اساسی مخالفت کرد، زیرا بدون رأی و نظر ملت تصویب شده بود و اینکه این قانون درراستای مبارزه با ارزش‌های جامعه و اصالت میراث فرهنگی و فکری آن بود. به همین خاطر نظام دیکتاتوریِ تمامیت خواه او را به تلاش برای تحریک مردم و براندازی نظام متهم نمود و سپس او را دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم ساخت، سپس در سال 1981م. آزاد شد ولی بعد از آن چندین بار به زندان انداخته شد. راشد غنوشی می‌گوید: شیخ در معرض انواع شکنجه‌ها قرار گرفت و چندین سال در زندانهای تاریک بسر برد. یک بار غنوشی توانست همراه به خانواده‌اش او را در بیمارستانی ملاقات کند-البته به شکلی پنهانی- در آن ایام در شهر"الاصنام" که زندان شیخ در آن بود زلزله بسیار شدیدی روی داد به طوری که زندان کاملا تخریب شد و تمام زندانیان فرار کردند اما او آرام و ساکت ماند تا زندانبانان بر گردند و او را به زندانی دیگر ببرند.

- عهده دار سمت مدیر مرکز عربیت در دانشگاه مرکزی الجزایر در پایتخت بود.

- از فعالان و شرکت کنندگان در تنظیم گردهمایی بزرگ اسلامی در دانشگاه مرکزی در سال 1982م. بود و بیانیه این گردهمایی را تهیه کرد. در سال 1989م. "رابطة الدعوة الاسلامیة" به ریاست شیخ احمد سحنون تاسیس کرد تا برای الجزایری‌ها مرجعیتی دینی ایجاد کند و وی به همراه شیخ عباس مدنی و دیگر علماء از جمله اعضای آن بودند. بعد از اینکه فضای سیاسی کشور توسعه بیشتری یافت ریاست جمعیت ارشاد و اصلاح ملی را به عهده گرفت. این جمعیت را در سال 1988م. به همراهی شیخ محمد بوسلیمانی که جماعت اسلامی مسلح او را در سال 1994م. ترور کرد تاسیس نمود.

- حرکت مجتمع اسلامی(حماس) را در 30 مایو 1991م. تاسیس کرد و به عنوان نخستین رئیس آن انتخاب شد.

- نامزد ریاست جمهوری در سال 1995م. شد و طبق نتائج رسمی نفر دوم شد. در این انتخابات امینی زروال بیشترین رأی را بدست آورد.

- در مورد آفت‌های امت اسلامی و را حل‌های آن بسیار نوشت؛ در موضوعات متعددی تالیفات داشت که(المنهج الدعوی و المنهج الدموی) - برنامه تربیتی دعوت و برنامه تربیتی خونین -(حرکت آگاهانه میان فجر صادق و فجر کاذب) و(حرکت آگاهانه و اراده تغییر) برخی از آثار ایشان می‌باشد.

- محفوظ نحناح در یونیو 2003م. بر اثر بیماری جانکاهی که چندین ماه ادامه یافت وفات کرد و جانشین او در حزب حماس شیخ ابوحره سلطانی تعیین گردید.